بی تو بیمارم
کلبه باران

dvd gps 206

بگذار با تو نجوا کنم. و بدون آنکه سکوت ثانیه ها را بشکنم رو شونه های مهربان تو گریه کنم.

از راه که رسیدی نگاهت غریب بود، و...
............من با غربت نگاه تو همسفر شدم.

کمکم کردی که از کویر هرچه بی مهریه بگذرم و به آب روشن چشمه ی چشمان مهربونت برسم.

«چشم های نازنین تو»... که حیات در آنها خلاصه می شه ...

و
... و «عشق» می شکفه ... و شور لبریز می گرده ... و شوق پرواز می کنه ...

«چشم های آسمانی تو» ... که پیوسته پره ازبرق امید ...

نگام که می کنی، تمام وجودم آتیش می گیره ...

چشم در چشمان عکس نازنینت هم که می کنم سوزش قلبم رو حس می کنم ...

اما ... دلم نمی آید از آرامش توی نگاهت چشم بردارم ...

تو که نمی دونی !...دیگه
پس نبندچشم هات رو باز کن ... می خوام از دریچه ی نگاه تو به جهان نگاه کنم ...
ی خوام هرچه خوبیه تو چشمان پاک تو ببینم ...
می خوام نگاه مهربونت رو یک عمر با آرامش دستان آسمانی ت همراه داشته باشم ...

می خوام بدونی که چقدر دیوونه ی نگاه های معصومت هستم ...

دیگه برام غریبه نیست!...

و مهر تو که نمی دونم از کجا راه خانه ی دلم رو پیدا کرده بود هر روز گوشه ی دیگه ای

از این خانه رو به نامت می کنه ...

تو نمی دونی که چقدر دلم برای حس نگاه های مهربونت تنگ شده ...

حالا که من نشسته م و برای تو می نویسم ، با تمام وجود آرزو می کنم سایه ی یک خواب عمیق روی چشمان مهربونت افتاده باشه.

تو آروم بخواب نازنینم ... آرامش تو اوج آرزوهای من است ...

تو نمی دانی ...

اما من ..به یادت عشق می کارم و بی تو زرد و بیمارم
چی بگم
.... .... .... ....
.... .... .... .... ....
... .... .... .... .... ....
.... .... .... .... .... .... ....
.... .... .... .... .... .... .... ....
کی به غیر از تو می دونه این



نوشته شده در 14 / 3برچسب:,ساعت توسط ابری| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت